معنی صمغ بادام کوهی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
بادام کوهی. [م ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) قسمی از بادام است که در کوهسار پیدا می شود بغایت گرم وترش است. (آنندراج) (شعوری ج 1 ورق 197). همان بخورک است. (شرفنامه ٔ منیری). ارژن. رجوع به ارژن شود.
صمغ
صمغ. [ص َ م َ] (ع اِ) ضبط دیگری است از صَمغ بنقل از مؤلف منتهی الارب. رجوع به صَمغ شود.
صمغ فارسی
صمغ فارسی. [ص َ غ ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) مشهور به صمغ اجاص و لیکن نزد اهل شیراز صمغ بادام بری است که آن را از دو بادام نامند. (فهرست مخزن الادویه).
واژه پیشنهادی
تعبیر خواب
دلیل نفع اندک است از مردی که بدان درخت منسوب است. چنانکه اگر بیند که از صمغ بادام خورد، دلیل است که از بخیلی منفعت یابد. اگر صمغ عربی بود، دلیل منفعت است. - جابر مغربی
اگر دید که صمغ داشت و خورد، دلیل است که از مال هزینه کند. اگر بیند که صمغ بسیار داشت و به کسی داد، دلیل است که مال خود به کسی دهد. - محمد بن سیرین
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
1219